آدم کوچولوی جدید

المور گرین تنها بچه ی خانه بود خودش اتاق داشت و کلی اسباب بازی که جز او کسی با آنها بازی نمی کرد . المور تمام کارتون هایی که دوست داشت را از تلویزیون کوچک اتاقش نگاه می کرد و کسی هم نبود که کانال را عوض کند. او تمام اسباب بازی هابش را کف اتاق می چید و هیچ کس، آن را یک میلی متر هم جابه جا نمی کرد. وقتی عمو سیسیل برایش پاستیل می خربد می توانست همه ی آنها را تنهای تنها بخورد و هیچ وقت نگران نبود که کسی دست به پاستیل های نارنجی رنگ بزند. از نظر پدر و مادر المور او بانک ترین و باهوش ترین بچه ی دنیا بود؛ المور هم از این اتفاق خیلی خوشحال بود و خوشش می آمد. تا اینکه روزی، یک آدم کوچولو به خانه ی آنها آمد و همه چیز تغییر کرد. با اینکه آدم کوچولو کار خاصی انجام نمی داد ولی همه بغلش می کردند و به او لبخند می زدند؛ معلوم بود که همه او را دوست دارند، حتی المور فکر می کرد شاید همه آدم کوچولو  را بیشتر از او دوست دارند. تازه وارد از کارتون هایی که المور دوست داشت اصلا خوشش نمی آمد و مدام جیغ می کشید تا المور مجبور می شد کانال را عوض کند و ... این کتاب برای بچه هایی که تک فرزند بوده اند و بعد از مدتی صاحب یک خواهر یا برادر می شوند بسیار آموزنده بوده و مطالب زیادی را به آنها آموزش می دهد. آنها خواهند فهمید که چطور  با خواهر و برادرشان کنار بیایند و یاد می گیرند که با یکدیگر دوستانه  رفتار نمایند. تصاوبر رنگی و زیبای این کتاب باعث جذابیت بیشتر برای کودکان خواهتد شد.

منبع: